محل تبلیغات شما

بین حجره ست و کسی نیست به دادش برسد
کاش تا جان نسپرده است جوادش برسد
 
خیره مانده ست به در چشم ترش میسوزد
کرده سم کار خودس را ، جگرش میسوزد
 
کیست بر حال دل مضطر او گریه کند
خواهرش نیست که بالا سر او گریه کند
 
رفته از حال بسی خورده زمین در کوچه
زیر لب خوانده فقط روضه ی مادر… کوچه
 
پسرش آمده زیبا پسر مه رویش
میگذارد سر خود را به سر زانویش
 
سخت باشد پدری پیش پسر جان بدهد
سخت تر این که پسر پیش پدر جان بدهد
 
سخت تر این که جوان باشد و پر پر بزند
پدرش هم نگران باشد و پرپر بزند
 
سخت تر از همه با هلهله ها خنده کنند
دور تا دور علی حرمله ها خنده کنند
 
سخت تر از همه این که تن او پاشیده
تن او در وسط جوشن او پاشیده
 
بر سر نعش جوانش پدری پیر شده
مثل او از نفس افتاده زمین گیر شده
 
موج خون در دل ارباب تلاطم کرده
پسرش را وسط این همه خون گم کرده
 
بردنش کار حسین نیست عبا لازم بود
فقط این کار جوانان بنی هاشم بود
 
اگر شاعر این شعر را میشناسید لطفا اطلاع دهید

رضا غریب الغربا رضا معین الضعفا

به خاک حُجره رُخش را چو آشنا می کرد

ای که اعضای تو از زهر جفا می لرزد

سر ,تر ,کار ,جان ,ست ,پدری ,این که ,تر از ,بین حجره ,ها خنده ,باشد و

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها