محل تبلیغات شما

وقتی رسید قافله در مجلس یزید

بالا گرفت قائله در مجلس یزید

اشک سر بریده در آمد که پا گذاشت

زینب میان سلسله در مجلس یزید

زینب رسید و دور و برش جمع خسته ای

با پای پر ز آبله در مجلس یزید

داغ رباب تازه شد آن لحظه ای که دید

بالا نشسته حرمله در مجلس یزید

بزم شراب بود و چه کردند پای تشت

رقاصه ها پِیِ صِله در مجلس یزید

ای وای، بین جام شراب و سر امام

چندان نبود فاصله در مجلس یزید

بالا که رفت چوب، سه ساله بلند شد

صبرش نداشت حوصله در مجلس یزید

خون خورد زینب و جگرش پاره پاره شد

از دست إبن آکله در مجلس یزید

 

فدای ذکر یارب یارب تو

چه اشکی دارد امشب زینب تو

به لب آورده جان کاروان را

به هر چوبی که می زد بر لب تو

رضا غریب الغربا رضا معین الضعفا

به خاک حُجره رُخش را چو آشنا می کرد

ای که اعضای تو از زهر جفا می لرزد

مجلس ,رسید ,پای ,پاره ,شراب ,لب ,در مجلس ,وقتی رسید ,رسید قافله ,مجلس یزیدبالا ,قافله در

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

موسسه مشاوره بین المللی نصر جاوید ویرا